ابن مشغله
نویسنده:
نادر ابراهیمی
امتیاز دهید
داستان از کشیدن آب حوض به دست ابن مشغله شروع می شود و تا جایی پیش می رود تا از او مردی بسازد که از هر کار و هنری که در آن دستی داشته، بهره ببرد: از کار در چاپخانه گرفته تا حسابداری حجره فرش فروشی و... ابن مشغله یا «ابوالمشاغل» از جمله زندگینامههای منحصر به فرد است که شیوه نگارش آن با بسیاری از آثاری که در این زمینه تالیف شدهاند، متفاوت است. تمرکز نویسنده بر تشریح جزء به جزء برخی از حوادث در کنار قلم فوقالعاده گیرای او در ترسیم دقیق اتفاقات باعث شده تا این اثر یک سروگردن از دیگر زندگینامههایی که تا به حال نوشته شده است، بالاتر باشد.
گریزهایی که نویسنده یعنی نادر ابراهیمی در پارهای از موارد به مسائلی همچون دوستی، صداقت در کار، مقابله با رانتخواری و... زده، آنقدر خوب و مؤثر است که خواننده را همراه خود به دل حوادث آن سالها می برد.
بخشی از کتاب:
"حال" را می شود با درد گذراند ، اما تصور درد آلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی "حال"، انسان را از پا درمی آورد . بهشت ، وعده ی کاملی نیست .
به گمان من هر آدمی را کله شقی هایش می سازد ، یعنی به اعتبار مقدار کله شقی اش ، آدم است. البته منظورم خودخواهی هایش نیست. حساب خودخواهی از غرور به کلی جداست و کله شقی جزئی از غرور است ، جزء مشاهده شدنی غرور است .
هر سازش ، یک عامل سقوط دهنده است ؛ حالا چه مقدار باعث سقوط می شود مربوط است به نوع سازش. و منظور من از "سازش"،فدا کردن یک "باور" و "اعتقاد" است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد ، ایمان نداریم .
کله شقی ،زندگی را به طرز خاصی شیرین و دردناک می کند؛اما گذشته از مزه ی زندگی ، به آن مفهوم می دهد،رنگ میدهد، و شکل قابل قبول و ستایش میدهد .
آدم کله شق ،توی بیشتر قمارها می بازد ؛اما باختن آزارش نمیدهد،چون چیزی را می بازد که واقعن برایش اهمیت ندارد و چیزی را توی قلبش نگه می دارد که عزیز و فدانکردنی ست .
آدم کله شق ، در بعضی از شرایط خاص اجتماعی ،از صد درکه وارد می شود ،از نود در با تیپا بیرونش می اندازند ؛اما او در عین حال که عصبانی و ناراحت است،یک جور رضایت عمیق تری در وجودش حس می کند .
"راه بهتر از منزلگاه است ."
بیشتر
گریزهایی که نویسنده یعنی نادر ابراهیمی در پارهای از موارد به مسائلی همچون دوستی، صداقت در کار، مقابله با رانتخواری و... زده، آنقدر خوب و مؤثر است که خواننده را همراه خود به دل حوادث آن سالها می برد.
بخشی از کتاب:
"حال" را می شود با درد گذراند ، اما تصور درد آلود بودن آینده و دوام بدون دگرگونی "حال"، انسان را از پا درمی آورد . بهشت ، وعده ی کاملی نیست .
به گمان من هر آدمی را کله شقی هایش می سازد ، یعنی به اعتبار مقدار کله شقی اش ، آدم است. البته منظورم خودخواهی هایش نیست. حساب خودخواهی از غرور به کلی جداست و کله شقی جزئی از غرور است ، جزء مشاهده شدنی غرور است .
هر سازش ، یک عامل سقوط دهنده است ؛ حالا چه مقدار باعث سقوط می شود مربوط است به نوع سازش. و منظور من از "سازش"،فدا کردن یک "باور" و "اعتقاد" است در زمانی که هنوز به صحت آن باور و اعتقاد ، ایمان نداریم .
کله شقی ،زندگی را به طرز خاصی شیرین و دردناک می کند؛اما گذشته از مزه ی زندگی ، به آن مفهوم می دهد،رنگ میدهد، و شکل قابل قبول و ستایش میدهد .
آدم کله شق ،توی بیشتر قمارها می بازد ؛اما باختن آزارش نمیدهد،چون چیزی را می بازد که واقعن برایش اهمیت ندارد و چیزی را توی قلبش نگه می دارد که عزیز و فدانکردنی ست .
آدم کله شق ، در بعضی از شرایط خاص اجتماعی ،از صد درکه وارد می شود ،از نود در با تیپا بیرونش می اندازند ؛اما او در عین حال که عصبانی و ناراحت است،یک جور رضایت عمیق تری در وجودش حس می کند .
"راه بهتر از منزلگاه است ."
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ابن مشغله
نمیشود هرروز با مارک وبرند جدیدتری وارد صحنه زندگی میشود
گویی آقای ابراهیمی کتاب را برای دلداری ودلجویی از جوانان بیکارنگاشته ،قشری که مدرکشان افزون میشود
وبیکاریشان افزونتر
کتاب انتقادی است به انسانها که ارزشها واعتقادهایشان کم کم براثرتابش پرتوهای پول رنگ میبازد کسانی که
مدتهاس گم شده اند
ابن مشغله بیتشرابن بیکاره وابن حرفه ومهارت است کسی که درتغییر وتعویض کارهایش با انسانها وجهانهای
متغییر برخورد میکند
ودراین درگیریها ارزشها وباورهایش توانا ونیرومند میشوند گویی عزل و اخراج درهرکاری آمپول تقویتی است
برای قوت عقایدش
کتاب انتقای است به انسانهایی که ظاهر آراسته وشیک دارند ولی کاملا متضادن با این ضرب المثل: از کوزه
همان برون طراوت که در اوست
کسانی که وقتی حرف از منفعت وسود خودشان میشود تخریب دیگران مجاز و دروغ امری مصلحتی میشود وانسان
موجودی غریب وخطرناک است
انسانهای مجرمی که آزادنه زندگی میکنند ونان ساده بودن مردم را میخورند وکسانی که پشتشان به جای گرم
است که حتی
زمستان هم حریفشان نمیشود انها ترویج کنندگان بی اعتقادی هستند
"زمانی که سازش انجام شود سقوط حتمی است"
که سه روز، فقط سه روز دروغ نگوییم؛
هیچ نوع دروغی نگوییم، به هیچ عنوان، به هیچ صورت،
به هیچ دلیل و بهانه، به هیچکس . . .
فکرمی کنم بعداز این سه روز، خیلی چیزها
درست بشود، و یا کاملاً خـراب.
یعنی مسلماً دیگر چیزی به این صورت نیمه ویران ِ
تهدیدکننده ی عذاب دهنده ، باقی نخواهد ماند . . .
ابن مشغله / نادر ابراهیمی
در تمام سالهای پرکار و بیکار یا وقتهایی که در زندان بهسر میبرد، نوشتن را ـ که از ۱۶ سالگی آغاز کرده بود ـ کنار نگذاشت. در سال ۱۳۴۲ نخستین کتاب خود را با عنوان «خانهای برای شب» بهچاپ رسانید که داستان «دشنام» در آن با استقبالی چشمگیر مواجه شد. تا سال ۱۳۸۰ علاوه بر صدها مقالهٔ تحقیقی و نقد، بیش از صد کتاب از او چاپ و منتشر شدهاست که دربرگیرندهٔ داستان بلند (رمان) و کوتاه، کتاب کودک و نوجوان، نمایشنامه، فیلمنامه و پژوهش در زمینههای گوناگون است. ضمن آنکه چند اثرش به زبانهای مختلف دنیا برگردانده شدهاست